آزرده از دل خود و بازیچه ی توایم ما ساده نیستیم؛تو اهل سیاستی!
خون دل ها خوردم و بازیچه ی دنیا شدم ای خدا رحمی براین آواره ی تنها بکن
مثل یک کودک بد خواب که بازیچه شده خسته ام خسته تر از آنکه بگویم چه شده...!
دردا و دریغا که در این بازی خونین بازیچه ایام دل آدمیان است