متن خسته ام
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خسته ام
در هر نفس، دلخسته ام؛
از بس که «احساس»،
پنهان کند، بغضی که بند آرد، نفس را!
آدمی که تو وجودش بذر تردید کاشته شده و توانایی هاشو نادیده می گیره؛ در هر زمینه ای هم که بخواد پا بذاره؛ خودشو ناکافی می بینه.
برای این که موانع سر راهشو برداره؛ باید خودشو کنار بزنه، چون اولین مانع خودشه.
حالا فرض کنید که آدمای دور و برش...
سینه ام پر درد است و زبانم عاجز...
مرگ مدت هاست در روحم رخنه کرده اما حریف جسمم نمی شود..
خسته تر از آنم که از درد بگویم...
خسته ام..
خسته ام..
خسته از روزهای تکراری
خسته از تق تق ساعت های دیواری
خسته از دردم
خسته از زجر و خسته از زندگی های اجباری
خسته از شعر و خسته از افکار
خسته از نبودن کردار
خسته از زنده بودن ها
خسته از زبان گویای کودن ها
خسته...
ای خالق کون و مکان بنگر که جانم می رود
در هجر او ای مهربان ، تاب و توانم می رود
در آرزوی وصل با آن صاحب حسن و جمال
احساس زیبا و خوشم با دل سِتانم می رود
من تشنه ی دیدار یار ، او در پی آب روان...
خسته ام
مثل آخرین نفس یک برگ
زیر پای رهگذری بیخیال
ارس آرامی
گمان کردیم در سختی و مشکلها چنان کوهیم
ولی خسته از این تکرار در تکرار اندوهیم
اعظم کلیابی بانوی کاشانی
خسته ام از سنگینی پالتوی پوست مشکلات برتنم با آستری از خَز رنج و دکمه هایی از جنس مروارید درد وعینکی مارک با برند حالم خوب است واقع در مسیر چشمهایم!؟!
✍️رضا کهنسال آستانی
خسته ام از مسیر هرروزه قله خاطرات خاکستری یادت و احساسات ابراز نشده به طول پگاه تا شامگاه در کوله پشتی افکارم که درمسیر سنگینی می کند .
✍️رضا کهنسال آستانی
خسته ام
کارد از استخوانم گذشته است
به روحم رسیده
...
خسته ام از زندگی و هر چه در آن جاری است
سهم من از زندگی تنها دو زخم کاری است
خسته ام از مردمان بد سرشت خوش نما
بی وفایان پر از ننگ به ظاهر باوفا
خستگی در زندگی یعنی که پایان جهان
میوه ی امید را افکندن از اعماق...
خسته ام
از آمدنِ شب و روز
امروز ها و فرداهای دور
بودنِ تکرار ها
و دیدنِ دیوارها
خسته ام
و دلم
رهایی می خواهد
از این لحظه های پوشالی
و رهایی از
ثانیه های تلخ
بادصبا
ای حافظ به شاخه نباتت قسم...به عشقی که در سینه داری...به ثانیه های یلدایت....
امروز برایم خوب دراور.
راستش را بخواهی خسته ام از انتظار....!
آنی
گاهی آنقدر بهم ریخته و کلافه ام که می خواهم رو به روی شریک عاطفی ام بایستم؛
بگویم من خسته ام.
امروز بیش از حد، در زجر کشیدن و تحمل غم ناتوانم.
امروز بیشتر توجهت را به من اختصاص بده.
بیشتر دوستم داشته باش.
امروز تو جای سهم من هم...
خسته ام از گریه ها ی بی صدا
از این همه حسرت بی انتها
خسته از دلخوش به فردا بودنم...
خسته ام از ضربه های بی هوا
داغ دارم... درد دارم... مرده ام...
سفت خوردم من از شل گرفتن ها، خدا...