آزرده از دل خود و بازیچه ی توایم ما ساده نیستیم؛تو اهل سیاستی!
همیشه همرامی تموم دنیامی؛ همه روز و شبا با تو واسه ی ما غرق بهاره! بهشت بابایی حدیث زیبایی؛ گلی که میشینه روی گونه ی تو رنگ اناره… تو میرسی و میپیچه تو خونه عطر نفس هات! میشینه روی لب تو دوباره خنده ی زیبات… میبری دل منو با یه...
با این همه جدایی دنیا ادامه دارد سخت است و تلخ و مبهم اما ادامه دارد… مجنون اگر چه چندیست دست از جنون کشیده لطفاً به او بگویید لیلا ادامه دارد ...!
شکست اگر دل عاشق به عشق خرده مگیر مگر گناه مسلمان به گردن دین است؟
عقل کسی به منطق ما قد نمی دهد باشد، قبول! ڪلّ جهان، خووب! ما بدیم
دعا کردم که برگردد ، شده با دیگری باشد دعا هایی به این تلخی همان بهتر نمیگیرد!
دلم خوش است می آیی تو هم به دیدارم مگر سفارش اسلام رفت و آمد نیست؟
تا دل از کف ندهد هر که تو را می بیند روز و شب نذر نگاهت وَ جَعَلنا خواندم
دلم خوش است می آیی تو هم به دیدارم مگر سفارش اسلام ، رفت و آمد نیست؟
ﺣﺪ ﺷﺮﻋﯽ ﻧﺸﻮﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﻣﺎ ، ﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺵ! ﻣﺤﺮﻣﯿﺖ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺧﻄﺒﻪ ﮐﻪ نیست، ﺍﻟﺰﺍﻣﺎ
زندگی دل بستن است و آرزوهای دراز هم از این باید برید و هم از آن باید گذشت
من خواب دیدم سالها بعدو ما هر دومون عاشق ولی پیریم این یعنی ما تا آخرش هستیم این یعنی ما تا آخرش می ریم
تا شب همه شب خواب به چشمم بنشانم تا پر شود از حسّ حضور تو ضمیرم باید تو بگویی شبت آرام عزیزم تا با نفس گرم تو آرام بگیرم
چه گناهی ؟! تو_مرا_تنگ_در_آغوش_بگیر تن_تو_عین_بهشت_است جهنم_با_من