....خلاصه شدیم جماعتی ، در راهی نا بایسته وَ ... ظرفی ، ناشایسته .
چال لپ است دیگر ... گاهی هوس می کند رخ بنماید و هوش و حواس مذکر جماعت را به یغما ببرد...!
آدم زنده به محبت نیاز دارد و مرده به فاتحه ! ولی ما جماعت برعکسیم ؛ برای مرده گل میبریم و فاتحهی زندگی بعضیها را میخوانیم ...