شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
زندگی همین است...به یک گل می ماند که شاد و خندان توی چمن شکفته می شود:یک بز سر می رسد،می بلعدش و همه چیز تمام می شود....
پر از گلایه ام اما به جبر خندانمهمیشه واقعیت ناشى از حقیقت نیست...
باانگشتانت به ابرها غلغلک بده شاید هوای خشکِ چلّه خندان شود....
هرچه باداباد ماکه خندان میرویم...
عادت ندارم درد دلم را،به همه کس بگویم...پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...تا همه فکر کنند...نه دردی دارم و نه قلبی.....
عادت ندارم درد دلم را،به همه کس بگویم...پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم...تا همه فکر کنند...نه دردی دارم و نه قلبی....