شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق دربند است
دانی که چرا دار مکافات شدیم؟ ناکرده گنه، چنین مجازات شدیم؟ کُشتیم خرد، دار زدیم دانش را دربند و اسیر صد خرافات شدیم!
ضامن که رضا باشد من آهوی دربندم... آقا بطلب حتما کم می کند از دردم...!