مادرم گفت به من: "خیر ببینی پسرم" مستجاب ست دعایش به گمانم با تو...
ما برایش جان فدا کردیم و او با طَعنه گفت: چیزِ دندان گیرِ مرغوبی نداری بیشتر؟
سر نخی از مویت افتاده به دست یک پلیس حال می فهمدچرا این قتل ها زنجیره ایست...
برخاستی و رفتی و در پشت سر تو انگار نه انگار ... نگاهی نگران ست
ای حادثه در حادثه ،ای زلزله ای عشق هر جا خبری هست تو پایت به میان ست