شب رسید و درد عشقت باز هم شدت گرفت مثل دندان درد، شب ها یاد آدم میکنی...
دزدیده اند از لب تو خنده را مگر؟ با اخم خود کجای جهان را خریده ای؟!
کاش میشد رفت و گم شد در دل پاییز سرد بوی باران را تنفس کرد، عطر آمیز شد
آنقَدَر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد ، مرداد هم از شهر رفت از غمت ، شهریور بیچاره حلق آویز شد