بهارم با لبخند تو کوک می شود بیا تا دلم شکوفه بزند...
آغوشت امن ترین پناهگاه من است بازوانت را به تن هیچ غریبه ای نسپار
آغوش تو سرمست کند جان مرا سیراب کند روح پریشان مرا
خورشید هر روز طلوع می کند اما تو هر روز عاشقترم میکنی صبح بخیر هایت زیباتر از هر روز برایم تازگی دارد...
طلوع تویی صبح تویی آفتاب کن در وجودم ؛ صبحگاهم بهشتی است با صبح بخیرهایت ...
صبح ها طلوع می کند خورشید دلم چشمان آسمان باز می شود عطر می ترواد از نیلوفر ها و چه عاشقانه صبح بخیر های تو در نسیم می رقصند...
شب شده بیا آغوشت را بگشا نبض زندگی ام در خواهش یک شب بخیر تو می زند.️
سفره ای چیدم از رنگین ترین بلور خورشید بیا صبح بخیرهایت را مانند همیشه در جانم بریز تا رنگ بگیرد امروزم ....