شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
رفتن آسان است و ماندن مرد می خواهد رفیقمرد میدان رفاقت،در جهان بسیار نیست...
صحبت از «ماندن یک عمر» بماند به کنارقدر نوشیدن یک چای بمانی کافیست...
برای رفتن چمدان می بندند،برای ماندن دل.من کدام را ببندم؟که نه خیال رفتن دارم،و نه توان ماندن......
ماندن با کسی کهقدرتان را نمی داندوفاداری نیستحماقت است...
دلیل خواستبرای ماندنکفشهایش راجفت کردم...
نمی توان کسی را مجبور به ماندن کرداصلا چرا باید به کسی که تو را نمی خواهدچسبید…؟...
برای رفتن .. چمدان می بندند برای ماندن .. دل ! من کدام را ببندم ...! که نه خیالِ رفتن دارم.. و نه توانِ ماندن .....
با دویدن برای رسیدن به کسی ،نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت !با کسی بمانکه نصف راه را به سمتت دویده باشد !...
دلماز همه جا رفتن می خواهدو کنار تو ماندن را......