پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تنها شراب چشم خمار تو قادر استمیخانه را دوباره پر از مشتری کند...
تحمل کردن قهر تو رایک استکان بس نیست تسلی دادن این فاجعه میخانه میخواهد ......
آن شبی که دلی بود به میخانه نشستیمآ ن توبه صد ساله به یک جرعه شکستیماز آتش دوزخ نهراسیم که آن شبما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم...
در حسرت یک نعره ی مستانه بمردیمویران شود این شهر که میخانه ندارد...