متن فاجعه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فاجعه
فاجعه است، فاجعه!
وقتی که فریاد و ناله ی مستمندان
قلب و روح و وجدان
هیچ صاحب منصبی را به لرزه در نمی آورد.
شعر: ناصح ادیب
ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی
در خانه فاجعه فریاد می کشد ریشه از دل خاک می کشد هر روز
عاشقی در فراق معشوق اش با غم تریاک می کشد هر روز
می کشد با غم عشق سوخته را می برد با خود تا رها باشی
می برد تا پوچ تر از پوچ شوی در نقش...
کم آوردن بزرگترین فاجعه تاریخ است
ای کاش کلمه ی سحر آسایی بود
نجات می داد همه را
از درون خستگی های جنون آورشان
کاش در پس پرده ی جهان هرکسی معجزه ای رخ می داد
سیلی می آمد و می برد غم و غصه هاشان را
کاش صدای مهربانی...
تقریباً در هر جنبه مهم ریاست جمهوری بوش ، کار با آن در حادثه 11 سپتامبر از ابتدا تا انتها فاجعه بود.
تو را در پریشانیِ خوابی دیدم؛
سراسیمه بودی و
رنگ به رخسار نداشتی.
پا برهنه و بی واهمه
می دوییدی...
می دویدی تا به آغوشم برسی،
رسیدی و من را در حریمِ امن ات جای دادی.
اشک شوقم را با دست هایت پاک کردی.
بی پروا مرا بلند کردی
چرخاندی...
رفتنت،
بل فاجعه بود
اتفاق که نه!
مثل خشکسالی های ممتد
مثلِ،،،
سوءتغذیه ی
درخت!.
وقتی که رفتی
دنیای من چهار دیواری شد
درانحصارِ تاریکی.
تو که رفتی
همه چیز دنیا عجیب شد
مثل آوار زده ایی که
لاشه اش را
از زیر خاک بیرون می کشد،
برای :
--خاک...