کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی ره ز که پرسی چه کنی چون باشی
کاروان دستخوش رهزن بیگانه شدست ساربان، این روش قافله سالاری نیست
اگر چه قافله سالار کاروان شدهای خبررسیده که هم دست یاغیان شدهای قرار بود که چون کوه پشت من باشی ولی عمیقترین درهی جهان شدهای...
در نبودت به کسی باج ندادم هرگز کاروان نیست که *دل* هر که به جایت آید...!