در جمله ی دوستت دارم دو نقطه کنار هم ایستاده اند یکی من هستم یکی تو ...
در دستورِ زبان جان یک بخش است آن هم فدایِ تُ
میگویند عشق انسان را کور میکند من اما از وقتی که دوستت دارم لال شده ام !!!
دستت را که نمیتوانم لااقل بگذار... بهانه ات را بگیرم
در چشم های تو هزار شجریان... ربنا میخواند !!!
تو همان فکر قشنگی که بر سر دارم....
ای کاش دلم در بغلت... جان میداد !!!
حواسم به تو هست که از من ... پرتی !!!
قصد جانم کرده ای جانم فدای قصد تو...
شرط ادب است بعد تو دست به زانو بنشیند دل ما