متن گلدسته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات گلدسته
رضا رضا بکنم
دوباره آمده ام تا رضا رضا بکنم
سری به شانه پر مهر و آشنا بکنم
برای غربت خود ضامن غریبان را
خبر نموده و درگیر ماجرا بکنم
به اشک دیده بشویم غبار صحنش را
مگر که دین خودم را کمی ادا بکنم
به کیمیای وجودش جلا دهم...
دل شوق وصال کوی دلبر میزد
بر قامت خود عطر معطر میزد
تا گنبد و گلدسته و تا صحن رضا
پیوسته کبوترانه پرپر می زد
سپیده اسدی
☆رباعی☆
دلبسته چنان کبوتران پر میزد
بر قامتِ خود عطرِ معطر میزد
تا گنبد و گلدسته،رضا بود رضا
با شوق وصال حلقه بر در میزد
سپیده اسدی باتخلص مهربان