پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای زمانه! تو در ریسمان بخت من و او گره ای افکندی و نام این گره تقدیر گشت.او دورترین آدم نقطه زمین و زمان از موقعیت مکانی و زمانی من است. او با من میلیون ها میلیون سال نوری فاصله دارد. من و او هم زبان نیستیم؛این خطوط جغرافیایی گویی مرز عشق و عاشقی را هم تعیین می کنند. من اگر قشلاق کنم، او ییلاق می کند. اگر او ییلاق کند، من قشلاق می کنم. اگر اینجا صبح است ، آنجا شب است؛ و اگر اینجا شب است، آنجا روز است. . .طفلک چشمانم در به در اند؛ دلم برایشان می ...
We fall in love with people we cant haveما عاشق ادمای میشیم که نمیتونیم داشته باشیم...