زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

از همان روز ازل ذکر تو شد درمانم
بر سر کوی تو عمری ست که سرگردانم

آن کویرم که به لطف تو گلستان شده است
میوزد رایحه ی عشق تو در بستانم

در دلم حسرت گندم شدنی بوده و هست
دانه ام منتظر معجزه ی بارانم

تا کبوتر شدنم راه زیادی ست ولی
هرکجا هم بروم جلب همین ایوانم

قول دادم به جز از بام تو گندم نخورم
تا نفس هست وفادار به این پیمانم


غم فردا نخورد هرکه شود زائر تو
تا سبکبال شوم در طلبت می مانم

همه جا سفره ی لطف تو مهیاست رضا
همه ی عمر سر سفره ی تو مهمانم

غزلی ساخته ام از برکات حرمت
نیستم شاعر و در شهر. سخن حیرانم

ای که در مشهدی و قدر فراوان داری
منم آن زائر دلخسته که از کاشانم


اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن