آغوش تو شبیه سنگ های زینتی ست
یا مثل کوزه های کهنه ای که هنوز حتی
کسی نمی داند که کجا دفع شده اند
آغوش تو شبیه سنگ های زینتی ست
شبیه عشق پیرزنی که دندان ندارد و آوای
دوستت دارم را زمزمه می کند
یا مثل کودکی که با رفتن
مادرش بلند بلند گریه می کند
آغوش تو شبیه سنگ های زینتی ست
شبیه چشم هایی که نمی دانند وقت
خنده است یا گریه
آغوش تو شبیه سنگ های زینتی ست
شبیه یاقوت فیروزه زمرد مرمر عقیق
یا حتی دُر هایی که نام شان را کسی نمی داند
آغوش تو آغوش توست
احساس من احساس من
علیرضانجاری(آرمان)
ZibaMatn.IR