در دل شب، ماه روشن، قصه گوی رازها
می برد با خود به یغما، خواب های نازها
ابرها بر چهره ی خورشید، پرده می کشند
می ربایند از دل گل، عطرهای بازها
چون نسیمی در گذر از باغ های آرزو
می زند بر دل ز شوق، نغمه های سازها
عشق را در دل نهان کردم به سان گنج زر
می نویسم بر دل شب، قصه های رازها
چشم مستت می برد از من قرار و صبر و هوش
می فریبد با نگاهی، دل های بی نیازها
در میان جمع یاران، چون گلی در باغ دل
می نشاند با نگاهت، شوق ها و سازها
برفراز آسمان دل، چون عقابی در خروش
می سپارم بر دل خود، نغمه ها آوازها
در گذر از کوچه باغ عشق، با دل شاداب
می خوانم از دل خود، نغمه های رازها
چون صدف دریا به دل گوهر نهان دارم ز عشق
می سپارم بر تو ای دوست، گوهرهای رازها
ای صبا، بر دل رسان این نامه ی دلدار من
می سپارم بر تو ای دوست، نامه های رازها
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR