غریب در تقویمهای بیصدا تاریخ کهنهگی میپیچد هر روز تکراری در ورق ها که هیچگاه در هیچکجا من نیستم برای به هم رسیدن آواها خالی زمان در حال چرخش میرقصد بیگمان و من همچنان گم در دل این تکرار که نه عشق میرسد و نه عمر می پاید
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.