دوست دارم من این تاراج نرد...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دوست دارم من این تاراج نرد عمر را
تا به هر سختی بگیرد گرم وسرد عمر را
شب همه شب انتظار ,صبح‌ در فغانم مات بخت
کان پگاهم نیست باز این صبح‌ِ سرد عمر را
وه گرش من بازگیرم بخت مهرافزای خویش
تا قیامت پای کوبم خاک و گرد عمر را
گر من از حجب روی برگیرم از او
ازونوس عشق ‌سرخم‌ کرد زرد عمر را
جان به‌ اتش میکشد با چشمهای در غضب
پس تو ای کافر چرا گفتیم ترد عمر را
با نصیحتهای حافظ راه را بد باختم
کِی بداند راز امروز کهنه مرد عمر را
نقطه پرگار دنیا زخم زد خونین دل
چون به اسلوب اش نبود ابیاض وَرد عمر را
کس نمیداند که پویا را مقام صید نیست
طعمه‌ ای هستم به نخجیر این نبرد عمر را

پویا شارقی بروجنی
ZibaMatn.IR
شازده کوچولو
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این غزل، رنج و ناامیدی شاعر از گذر عمر و ناکامی در عشق را بیان می‌کند. او از سختی‌ها و بی‌مهری روزگار شکایت دارد و آرزوی بازگشت به روزهای خوش گذشته را دارد. شاعر با سرزنش خود و دیگران، به ناامیدی از آینده و بی‌ثمری تلاش‌هایش اشاره می‌کند و عمر را به یک نبرد بی‌فرجام تشبیه می‌کند.

ارسال متن