هر آن کس گر به راهی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

هر آن‌کس گر به راهی دنیا بلند کرد
یکی گوید: چرا آن‌جا بلنـدد؟
چه سازد دل، اگر کوتاه باز گرد؟
کسی گوید: نگو! آن‌جا بلنـدد!
به هر سویی روی، سود و زیان است،
به هر کاری، هزاران داستان است.
ولی باید ره خود را بسازی،
زهر طعنه جاهل و تلخِ نوازی.
انسان های منفی را دور انداز،
دلِ خود را ز اینان دور بردار
بریز آن حرف‌ها در سطلِ باطل،
بزن لبخند و باش آرام و عاقل.
که اینان با تو سر جنگ که دارند،
بدرک بگذارکه از حسد جان سپارد.
تو باش آن نور، در تاریک‌ یاوه
تو باش آرام، در طوفان و وجان
مبادا از دلِ دنیا بترسی،
که باید از دلِ مرداب برسی
اگر یک عمر هم ساکت بمانی،
کسی گوید: «چرا بی‌هم‌زبانی؟»
و گر فریاد باشی در بیابان،
کسی گوید: «چرا زطوفانی؟»
پس ای دل! بر خودت تکیه نمونده‌ست،
خودت را باش، که دنیا بی‌امان است.
نه با تعریف‌ها خوشحال شو
نه با تردیدها غمین شوی تو.
مزن اهمیت بر نظری که دادند
مگو از رسیدن هایی که بردی
من آنم، رسته از قید تردید،
نه از تحقیر می‌میرم، نه تهدید.
اگر سنگی به سویم پر بیاید،
دلم دیوار محکم‌تر بسازد.
ز هر دشنام، پل‌هایی بنا شد،
که بر آن‌ها گذشتم، راه فدا شد.
به هر سنگی که آمد، گل شکوفا،
به هر زخمم رسید، آواز معنا.
چه باک از طعنه‌ی صد سنگ‌انداز؟
که مس بی ر زمن آسان با عزم و خواستن
نبندد تیر بزدلی راهِ پرواز،
نترسد دل، ز غوغایِ سرافراز.
ره آن آتش، که در طوفان نلرزد،
هدف آن موجی، که با افیون نلرزَد.
نه تیغ از پشت می‌ترساندم، نه
دلِ خسته، ز غم می‌ماندم، نه.
اگر هرروز زنام آتش‌زنندم،
من از جان به اهدافش میرسم من
به هر دامی که پست هاز راهم نهادند،
هزاران انگیزه در جانم گشادند.
من از یاوه ها سر خم نکردم،
ز خشم احمقان ماتم نکردم.
گمان برده که بسته مسیرم
نبیند من رسیدم در هدف
درون سینه‌ام آرام اهداف
و هر سنگی بیفتد، شکوفه ریزد باز
من این راهم، اگر حقیران نخواهد،
دلم آرام، اگر دل‌ها نخواند.
علم را خودم با هدف سازم،
نه با تأییدشان من خود به مقصدنوازم.
بماند نام من در یاد، باشد،
نگردد حرفشان بنیاد، باشد
ولی من رفته‌ام تا قله‌ی نور،
رهم روشن، هدف آزاد، مسیرم نور

عطیه چک نژادیان
ZibaMatn.IR
عطیه چک نژادیان
ارسال شده توسط
ارسال متن