سر آن ندارد این بخت که دمی به فهم گردد مگر از نسیم پرسم ز چه روی پر شدم درد نه مسیر راه دارم نه توان ایستادن مگرم ره جنون شد که به کنج گشته ام ترد
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.