قبل از اینکه تو روببینم، .
فقط یه اسم از عشق شنیده بودم، .
من نمی دونستم... .
کسی هست توی دنیا،انقدر فوق العاده و بی نظیر توی مهربونی... .
نمی دونستم... .
کسی هست که صداش از صدتا مُسکن قویتره،و .
لَحنش با حال وهوای خوشِ شُمال نسبت داره، .
نمی دونستم... .
تورو اگرببینم،دلم برات میره ودیگه نمیبُره ازت، .
و اونقدر نزدیک میشی به من که،چشمام نبینه چیزی رو دیگه، .
من نمی دونستم،یه نفری توی جهان هست .
توی دلبری، دلربا .
عطر تنش محشرترین هوای دنیا... .
گرمی دستاش،مرزِ دیوونگیه منِ حَواس... .
نمی دونستم،شهر بدون دیدن خنده هاش .
و شنیدن صدای قدمهاش .
میتونه اندازه شب چهارده،بگیره... .
و این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن بشه... .
قبل از اینکه تورو ببینم، .
فکر میکردم چقدر خوشبختم! .
تورو دیدم وفهمیدم،یه عمر ازت غافل بودم... .
غافل بودم از تویی که .
پیدا نمیشه جنس صدات،توهیچ مغازه ای... .
محروم بودم ازآغوشی که، .
وطن بود برای منِ بیگانه و بی پناه... .
تورو دیدم وفهمیدم، .
آدمها می تونن برای هم یک معجزه باشن از طرف خدا باشند. .
و اعجاز تو برای منِ نابینا .
دیدنت درست موقعی بود که .
ناامید بودم و
.
به عشق تو ایمان آوردم .
اعتراف میکنم امنیت شانه هایت مایه دلگرمی است...
ZibaMatn.IR