زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

آدم باحال
شش، هفت روز پیش سوار تاکسی خطی نزدیک خانه‌مان شدم، وقتی به مقصد رسیدم و می‌خواستم پیاده شوم دیدم کیف پولم را برنداشتم.‌

به راننده گفتم: «من یادم رفته کیفم را بردارم، پول همراهم نیست... چی کار کنم؟» راننده گفت: «فدای سرت... دفعه بعد اگه همو دیدیم حساب می‌کنیم.» دو روز پیش دوباره سوار همان تاکسی شدم و عجیب‌ترین اتفاق زندگی‌ام افتاد، باز هم کیفم را برنداشته بودم.‌

‌به راننده گفتم: «شاید باورتون نشه ولی من دوباره حواسم نبوده کیفم را جا گذاشتم.»‌

راننده گفت: «فدای سرت»، گفتم: «خیلی بد شد»، راننده گفت: «نه، پیش میاد»، به راننده گفتم: «شما چه آدم باحالی هستید،» راننده خندید و گفت: «آره خیلی... ولی تو از کجا فهمیدی؟» گفتم: «من اگه یه نفر یه اشتباهی بکنه ممکنه دفعه اول ببخشمش اما اگه دوباره همون اشتباه را بکنه دیگه نمی‌بخشمش»‌

راننده گفت: «اشتباه رو باید بی‌خیال شد... بی‌خیال اشتباه بقیه شو تا بقیه هم بی‌خیال اشتباه‌های تو بشن.»‌

به راننده نگاه کردم که داشت تاکسی‌اش را می‌راند و اصلا فکر نمی‌کرد حرف مهمی زده یا کار مهمی کرده است...‌


ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن