100 متن کوتاه آغوشت ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره آغوشت
100 متن کوتاه آغوشت ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن آغوشت برای اینستاگرام و بیو واتساپ
در آغوشت بیارامم چه زیباست!
برایم ناکجایش قدّ رویاست!
در آن شورش ترین احساسِ نابی،
برای باورِ قلبم مهیاست!
شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)
سرشار از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه هایت،
شکوفا می شوم؛
و شب،
در مَقطعِ شب بوی آغوشت،
آرام می گیرم!
زهرا حکیمی بافقی
کتاب گل های سپید دشت احساس.
آغوشت قدر مطلق من است؛
با هر حالی که داخلش شوم
به هنگام خروج . . .
لبریز از حس مثبتم :)
- ریحانه کهنوجی
سرد است هوا پناه بر آغوشت
اینجا خبری نیست مگر آغوشت
راه از همه سو بسته و یخبندان است
ای عشق مرا بگیر در آغوشت !
گرمای آغوشت
این فصل را عاشقانه تر کرده
پر و بال داده به عشق مان
دل انگیز و دوست داشتنی تر شده
بی شک
از دل ِ تابستان به قلبم رسیده ای.
چقدر
ملموس می نویسم...
از آغوشت
از لب هایت
از بوی موهایت
از آرامشِ دستهایت
منی که از بودنت تنها نبودنت را دیده ام!
ای بزرگترین
ایهامِ شعرهایم...
با بوسه ای چهار میخ میکردم تن آرزوهایم را به آغوشت اگر دیواری میان ما نبود
قصدم نشستن بود...اما در کنارت...نه چشم انتظارت...قصدم شکستن غرورم بود...اما در آغوشت...نه زیر پایت...قصدم زندگی بود...اما با تو...نه با خاطراتت...قصدم پیر شدن بود...اما به پایت..نه به دستت!!...
دلم، مست شدن
با "تو" را می خواهد
مرا پیاله ای شراب بنوشان
سبزم نما ، زنده ام کن
با من به رقص برخیز و مرا
ذره ذره در آغوشت بمیران
اغوشت خانه ی من است ..
محکم در اغوش بگیر ..
مرا بی خانه نکن …
المیراپناهی -درین کبود
نویسنده
به صبح می مانی
به طلوع عاشقانه خورشید
به طراوت نسیم سپیده دم
و آن هنگام که
آغوشت بزرگترین آرزوی من است..
️️
سهم من
از هفت میلیارد آدم خلاصه میشه در
حصار اغوشت.... در شیرینی لبانت...
هفت میلیارد آدم یعنی تو
️️️
و من زیباترین زن جهانم...
در زیباترین نقطه ی جهان...
یعنی همان لحظه ای که...
در آغوشت نگاهم میکنی...
️️️
آرزو می کردم که درجشن میلادت تک ستاره آسمان چشمانت باشم تا در آغوشت طولانی ترین شبم را تقدیمت کنم
و درکلبه انتظارت بوسه ھایم را میھمانت!
تولدت مبارک!
آغوشت را شبی
عاشقانه به آغوشم بسپار ..
من و آغوشت سالهاست
خیلی چیزها را به هم بدهکاریم ...!
رمز عاشقانه هایم
نام زیبای توست
مست عشق میشوم
از شنیدنش ,
دستار احساسم را
به باد میدهم
تا بال و پر بگیرم
سوی خرابات آغوشت...
معبدی ساخته ام، از جانت!
هر روز،
به پابوسی آغوشت، می آیم!
زانو می زنم تا خوب نگاهت کنم!
زیبای من!
جهان را، در تو ریخته اند ...
️
تورانمی دانم، اما
برای من
هیچ کس شبیه تونیست!
تو چشم هایت،
نگاه کردنت،
حرف زدنت
و ازهمه مهم تر آغوشت،
باهمه تفاوت دارد… !
شب با خیال آغوشت خوابیدم و
صبح، با خیال بوسه ات برخاستم
کسی اینجا مرا دید وگفت:
امروز تنت چقدر بوی خوش می دهد!
به قلم شریفه محسنی \شیدا\
اگر یک بار در یابم
بهار فصل آغوشت
تمام شهر پرگردد
شکوفه
سر زند هرجا.....
حجت اله حبیبی
آغوشت،،،
آخ خ خ!
متقاعدم می کند،
--بهشت وجود دارد!
لیلا طیبی (رها)
قلب تو جزیره ای ناشناخته است
و من هر روز در پی کشف آنم
برای من مقدسی
مثل پرچم وطنم
برای تو باید جنگید
برای تو باید جان داد
کوثرمرادی فر❤
مرا درشفاخانه ی آغوشت
بستری کن
تا با آرامبخشی از لبانت
عاشقانه هایم را
در حصار بازوانت
چُرت بزنم
علی مولایی
آغوشت را
چگونه روزه بگیرم
وقتی عسل چشمانت
دهان نگاهم راآب می اندازد
ومن
پنهانی قورت می دهم
طعم نگاهت را
علی مولایی
حالا که چشمانت
دنیای مرا
به بازی گرفته اند
آخرتم را
درآغوشت بسوزان
علی مولایی
لب های تو همان سیب سرخ
آدم و حواست
بچشم رانده میشوم
نچشم میمیرم
اصلا مرا چه به بهشت
بگذار مرا تبعید کنند
به زمینِ آغوشت...
️️️
در آغوشت پرِ پرواز دارم
غزل از سعدی شیراز دارم
جهان از جام چشمان تو مست و...
کنارم دلبری طناز دارم
✍نازی م
(بهناز محمدی)
دلم یک عشق میخواهد
یک کلبه چوبی
یک دوستت دارم ساده
ویک ارامش ابدی
که در اغوشت تجربه خواهم کرد...
ودیگر هیچ....
آغوشت را
باز کن تا تپش های تند قلبم را
به اقیانوس آرام برسانم
آغوشت را باز کن تا هراسی را که
در دلم دلواپسانه
تورا بهانه می کند
به تسکین برسانم
با چشمانی باز
رویاهایی را می بینم
که در سکوت اتاق،
ورق ورق
شعر می شوند....
برگرفته
از آوای ماهوری نگاهت
تا اقیانوس آرام آغوشت
مزرعه رویاهای من
به اندازه تختخواب
دونفره ایست
که هر شب تو
در آن دلبری میکنی
و از نوبرانه های
بهار آغوشت
مرا به تاراج
شاه توت لبهایت
دعوت میکنی...
️و آغوشت تنها پناهگاه
امن جهان است ️
️بگذار تحریم ها بیشتر شوند
و امنیت از بین برود️
️مرز ، بازوان توست
و امنیت نگاهت️
️بگذار آغوش تو
تنها پناه ناامنی هایم باشد️
مُهم نیست که شانه هایت تجسم است !
و آغوشت خیال
همه یادت اینجاست
نگاهت ، صدایت ، خنده هایت
دیگر چه میخواهم
️️️
نمی دانم ..
چرا وقتی به آغوش می گیرمت
دیگر به هیچ چیز فکر نمی کنم ..
شاید آغوش تو...
بُن بست ..
تمام افکارم است ...
️️️
نمیدانی چه لذتی دارد
فشرده شدن در تنگنای آغوشت
وقتی مرا محکم می فشاری و در گوشم
می گویی دوستت دارم
احساس میکنم
مالک تمام عاشقانه های جهانم...
میشود بغلم کنی؟
محکم
دلم تنگ است
برای بوی تنت
برای دستانت که دورم گره شود
برای حس امنیتی که آغوشت دارد
بغلم کنی و هیچ نگویی
بگذار گریه کنم
میشود بغلم کنی؟ ️
موسیقی نمی دانم...
بداهه می نوازمت....
با تحریرهای مخملی...
زیرو بم آغوشت را
خوب بلدم . . . !
بگذار آغوشت آرامگاه من باشد
هنگام که چون پرنده ای
به جانب تو بازمی گردم
با منقاری از شعر...
رویایِ من همیشه
پاییز است سردُ بارانی
بهانه ای
برایِ آمدن در آغوشَت
زیرِ چترِ سیاهَت
گرفتنِ دستانَت
قدم میزنیم
کوچه یِ خیال را که
انتهایَش به بوسه
ختم میشود.
آگرین یوسفی