مسئله این نیست که تو ناامیدم کردی. واقعیت این است که من توقع بخصوصی نداشتم. ما کمکم خودمان را به همدیگر میشناسانیم، رازهای هم را کشف میکنیم، دوز و کلکهای ناچیزمان را کشف میکنیم و یاد میگیریم همدیگر را ارضا کنیم. و یک روز من و تو تبدیل به یک جفت عاشق و معشوق میشویم و آن وقت، درست در لحظهای که همدیگر را در آغوش گرفتهایم، ناپدید میشویم و کلمۀ «پایان» بر پرده ظاهر میشود.
ZibaMatn.IR