تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت
میروم از قلبت
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی
برنمی گردم ، نه
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد
ZibaMatn.IR