100 متن کوتاه دلنوشته غمگین ۱۴۰۳ جدید 2025
متن های کوتاه درباره دلنوشته غمگین
100 متن کوتاه دلنوشته غمگین ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن دلنوشته غمگین برای اینستاگرام و بیو واتساپ
من چیز های زیادی از دست داده ام
هیچ کدامشان
مثل از دست دادن تو نبود
گاهی یک رفتن
تمامت را با خود می برد
و تو تا آخر عمر
در به در دنبال خودت می گردی...
برف پاک کن بیهوده جان میکند
باران این سوی شیشه از چشم منه!
سپیدی دفترم گاه گاهی می گرید برای غم های بر دلم نشسته …ام …
دلنوشته ای از غم
نویسنده :المیرا پناهی درین کبود
خودمان هم خوب~`
می دانیم که~`
\قسمت نبود\ ~`
گفتن ها ،~`
فقط برای تسکینِ~`
دردی است که~`
شب ها مثلِ ~`
خوره به جانمان می افتد...~`
اصل ماجرا یک کلمه بود؛~`
\نخواستیم\~`💛✨🎐
دلم از نبودنت پر است
هر روز خاطراتم را الک می کنم
و جز دلتنگیِ تو چیزی برایم نمی ماند
نه تو آمدی
نه فراموشی
خیالی نیست
من کوه می شوم و پای نبودن هایت می مانم.
عزیز اسمونی من
دلم میخواد یه صلیب بسازم
وسط مزرعه ی گندم،
به دست و پام میخ بزنم،
چشمام رو در بیارم.
تا دیگه نه افتاب رو ببینم،
نه دهن کجیه کلاغ ها رو
می شکنیم خودمان را، در آغوش می کشیم خودمان را.
فراموش می کنین خود را، پیدا می کنیم خود را.
فرار می کنیم از خودمان، پناه می آوریم ب خودمان.
خودمان دردیم و درمان...
ڪاش اصلا نیامده بودی...
ڪہ بخواهی بروے!
ومن تنها تر از قبل بشوم..!
خستہ تر از دیروزم..!
وگریان تر از هر شبم..!🙃
رهایی درآسمان نوشت!✍🏼✨
بدون اسمم کپی نشه‼️
بغض های مرطوب مرا باور کن.....
این باران نیست که میبارد!
صدای خسته ی قلب من است،
که از آسمان بیرون می ریزد...
غمگینم همانند خورشیدی که در پایان روز از ناامیدی ندیدن عشق دیرینه اش آسمان را به خون می کشد :)
یلدا حقوردی
در این روزها گریزانم از منی که
به تاراج می برد هستی خویش را
باید کفش هایم را در بیاورم
و پاورچین پاورچین
از خودم دور شوم
آنقدر دور که دیگر
نباشم ،
نبینم ،
نشنوم
زهرا غفران پاکدل
نه کاغذم که به دست باد بیافتم
و نه شیشه
که نقش بندم بر زمین
گنجشکی بی پر و بال م
رانده شده از بهشت,
به جرم نوشیدن جرعه ای پرواز
کاش برای یکبار دیگه هم شده من و پدر مهربانم در یک قاب عکس باهم میخندیدیم .چقدر زود در قاب عکس هایم فقط یادت کنارم بود پدرم...
دخترت مریم..
و من همان کشورِ در سوگ نشسته و خسته بعد از یک جنگ ناجوان مردانه ام¡
رَماد
راستی اگر میخواهی مرا ببینی ، شب در دل تاریکی در جایگاه تنهایی بر روی پله هایی که غبار غم روی آنها نشسته است مرا خواهی یافت آری، چشمانت را باز کنی مرا خواهی یافت .
متن امیررضا بارونیان
تلخ ترین قسمت عاشقی
اونجایی که شاهد مرگش باشی
فکر میکنی امروزم قراره عین روزهای دیگه ببینیش اما.....🖤
پارسال این موقع فکر میکردم خوشبختی در آینده ست اما حالا چه تلخ می فهمم خوشبختی روزای خوشی بود که با تو گذشت و خاطره شد 🖤
این شب اگر گذشت سلام مرا به صبح برسان
که این تن خسته را امید دیدن دوباره ی صبحی نیست
همیشه ی خدا ،حرف هایی هستند که در گلویت می مانند...
آنقدر می مانند که ذره ذره زیر فشار بغض هایت آب شوند!
این حرف ها را دیگر هیچوقت نمی شود به زبان آورد...
این حرف ها را فقط می توان گریست...
تمام دل مشغولی هایمام را
از یاد برده ام!
خنده های از ته دل
گریه های پر بغض
روزهای پر حسرت و حتی؛
انتظار را
من خالی خالیِ خال یم...!!!
میدانی!
توانم بیشتر از اینها بود!
جوانییم را به پایت ریختم
ولی چه کنم که ثمر ندادی!
کاش میدانستم ریشه که نداشته باشی
ثمر هم نمی دهی
داشتن شاخ و برگ که دلیل نبود...
می آید با ادعای عاشقی
تمام دار ندار قلب ت را بر می دارد
چند روزی می ماند
و میرود
تو می مانی و دیواره های سرد قلب ت
و یک عمر کلنجار با دل و سادگی هایش
نجنگ برای بدست آوردن کسی که،
خودش دوست دارد از دست برود...!
فاطمه قاسمی اسکندری (هورزاد)
دنیا!!!
بازی هایت را سرم درآوردی
گرفتنی هاروگرفتنی
دادنی هاروندادی
حسرت هاراکاشتی
زخم هایت را زدی
دیگربس است چون دیگرچیزی نمانده بگذاربخوابم
محتاج یک خواب بی بیداریم...