امشب به تو آغشته شدم
و صدایت راکه در گوشم ریختی
اوراد عاشقانه ات از بند بند انگشت هایم بالا
رفت
امروز شعرم را به شهادت می گیرم
و قلبت را سه بار می بوسم
و شال آبی مادر را
گره بر باد می زنم
در پشت اشتیاق این در
گوش های گرفته ی دیوار
رازهای بسته ی پنجره
وفاصله های اجتماعی بدون سایه
زمین
کجا
گره در گلوی ما می شکند؟
ZibaMatn.IR