من عاشق ترین آفتاب گردان
مزرعه عشق بودم
که با آفتاب نگاهت
به هر سو که می خواستی
آرام آرام می چرخیدم
با هر چرخشم
با صبوری افکارت را می دزدیدم
ودر قلب ناباورت
ذره ذره خانه ای برای فردایم می ساختم
و در زیر پلک های مهربانت
تصویر زیبایی و معصومیتم را
تا ابد حک می کردم
من عاشق ترین و بی پروا ترین آفتاب گردان مزرعه عشق بودم
که یک نگاهت را به عالمی نفروختم
ZibaMatn.IR