ای وقف خاک راهت اشک امیدواران گل کرده زخم داغت بر قلب داغداران
اطفال بیپناهت تا دور قتلگاهت کردند مقدمت را با اشک لاله باران
گفتی به صبر کوشم فریاد خود بپوشم بنگر فکنده آهم آتش به کوهساران
عزم قتال کردی دشمن فزون تو فردی ترسم پیاده گردی با نیزۀ سواران
تو میروی به میدان از بهر دادن جان من بیقرار ماندم در جمع بیقراران
ZibaMatn.IR