عطری که دارد گردنش را دوست دارم
پیچیدن اطراف تنش را دوست دارم
از ساق دستان تا عبور از شانه هایش
گیسوی همچون خرمنش را دوست دارم
آنسوی تن پوشش بهشتی شاعرانه است
من برزخ پیراهنش را دوست دارم
جز گل نمی روید به پایش، نازنینم
دشتی که دارد دامنش را دوست دارم
وقتی صدایش میکنم با نام کوچک
جانم،عزیزم! گفتنش را دوست دارم
از هر چه فکرش را کنی حتی فراتر
آن چشمهای روشنش را دوست دارم
ZibaMatn.IR