دست های هم را فشار می دهیم
چشم هامان را پاک می کنیم
می رویم
و خیابان قیچی زنگ زده ای ست
که ما را
به دو عکس یک نفره
تقسیم می کند...
▪
خوبی اش این است که
دل شان برای هم تنگ نمی شود
مرغابی هایی که
در یک روز
سرشان را بریده باشند...
شعری از کتاب: دور آخر رولت روسی
ZibaMatn.IR