زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

کشتن که مقدمه نمی خواهد
بگذار چاقو با گردن
حرفش را صریح بگوید

آبی که قبل از سر بریدن
به گلویم می ریزی
آتش وجدان ناآرامت را آرام می کند
اما مهربان ترت نمی کند
مطیع ترم نمی کند

من یاد گرفته ام که در تسلسل روحم
صبور بمانم
حالا کشتن به هر شکلی که می خواهد
می تواند اتفاق بیفتد
چاقوی تو
از گلوله ی دشمن مهربان تر است
به بوسه ی قبل از مرگ می ماند
گرم و طولانی

دست هایت را از خون من پاک کن
در کافه ای قهوه ای بنوش
و برو
برای کشتن من غمگین نباش
من محتاجِ انتها بودم
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن