زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

تا آخر پاییز راه درازی باقیست...هنوز کوچه باغ های زیادی را با هم قدم نزده ایم...هنوز آنقدر خیس نشده ایم که گرمای بخاری جادویمان کند...هنوز توی شیشه مه گرفته پنجره اتاقم برایت قلب نکشیده ام.....شبهای درازی منتظر ما هستند...انارهای زیادی را دانه خواهیم کرد....بوی چغندر و نسکافه و چوبهای شومینه تمام اتاق کوچمان را قُرق خواهد کرد...شبها تا شوربای خانم جان جا بیفتد برایت شاهنامه خواهم خواند..و روزها...روزهای زیادی با هم توی آفتاب خواهیم نشست...چای را با خورشید خواهیم نوشید...
لطفا این روزها بیشتر مراقب من باش...حجم کوچک قلبم ظرفیت اینهمه پاییز را ندارد...شاید آخرین برگ این پاییز که می افتد من باشم.
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن