دردانه ی من چه ماجرایی داری
چه شاعر خوش ذوق و بلایی داری
دیوانه ی اشعار منی می دانم
سلطان دلم، عجب رهایی داری
شادم که تو هستی و جهان باتو بهشت
تا هست جهان ، گلم فدایی داری
در قاب نگاه پاک و رامشگر عشق
یک عالمه تصویر خدایی داری
خوشحالم از این که در کنارم هستی
یک لطف زلال و آشنایی داری
سازت شده آرامش دین و دل من
جادوگری و پنجه طلایی داری
گرمای تنم ، شهد لبم ارزانی ت
خوشبخت تویی ، که خوب جایی داری
ای خوب تر از آینه ، خنیاگر عشق
خوش باش ، اسیر و مبتلایی داری .
ZibaMatn.IR