موج
من آن موجم روی دریا که غوغا را نمی فهمم
توآن سنگ صبوری چونکه توفان را نمی فهمی
من آن دیوانه عشقم سحرگاه را نمی فهمم
تو آن خورشید تابانی شبانگاه را نمی فهمی
من آن مستم شراب ناب هستی را نمی فهمم
تو آن انگور از جنس بهشتی را نمی فهمی
شراب کهنه ساقی و مستی را نمی فهمم
تو آن سرخی لبهای شرابی را نمی فهمی
من آن مجنون سرگردان که صحرا را نمی فهمم
تو آن لیلای زیبای بیابان را نمی فهمی
من آن کورم زعشق تو زلیخارا نمی فهمم
تو آن یوسف عزیز مصر کنعان را نمی فهمی
من آن خارم کنار گل ولی بویش نمی فهمم
تو آن گلهای زیبای که خارش را نمی فهمی
من آن آوای غمگین نیستان را نمی فهمم
تو آن فریاد از نای صفیرت را نمی فهمی
-
ZibaMatn.IR