دردا که رسیدن به تو یک خواب و خیال است
افسوس که از راه تو برگشت محال است
بیهوده به چشم همه مغرور نگشتم
برسینه ی من داغ تو مانند مدال است
در کوره ی این کوزه گران خامم و خامم
در حسرت یک فوت تو این تکه سفال است
ای کاش نسیمی بوزد برتن داغم
تا بلکه بدانی که چه در قلب ذغال است
تکرار کن ای عقل! تو هم گفته ی دل را
برگشتن از این عشق محال است، محال است
خوش بین
ZibaMatn.IR