ای عشق فرصت بده ! از سینه آهی بر کشم
در گرفت دل از غم ات تصویر ماهی بر کشم
از خاطرات خشک تو گر نمی روید گلی
مهلت بده ! تا از آن من خود گیاهی بر کشم
منکر عشقم درین دنیای تو صد حیف حیف
روزگار داند ، اگر از سینه ماهی بر کشم
ای خدا من عاشقی ، پر بارم اما چه سود
عشق را سوی تو ، سوی خود کاهی بر کشم
نیست ممکن قرب وصلش این دل دیوانه را
گر گوید از سوز دل ، من چهاراهی بر کشم
ZibaMatn.IR