100 متن کوتاه غمگین عاشقانه ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره غمگین عاشقانه
100 متن کوتاه غمگین عاشقانه ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن غمگین عاشقانه برای اینستاگرام و بیو واتساپ
هیچگاه نترسیدم چون تو در ذهن و قلبم همیشه و تا ابد ماندگاری...
اما غمگین بوده ام...
ولیکن ایمان دارم این دوری تمام میشود و هر دوی ما را خدا به هم باز می گرداند...

تو وقتی میبینی که من افسرده ام نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی!
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
یک قطره ایم که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم.

گویند دوای درد هجران خواب است
بیداریِ شب بزرگ ترین مرداب است
یک شب که رساند خیال تو جان بر لب
خوابیدم و آمدی به خوابم آن شب
بارالها! آسمانی تر از دل آسمانی ام سراغ ندارم که پر است از ابرهای دلتنگی یار، که گر ندا آید می پذیرد جان دهم برای دیدار...
۱۴۰۳/۱۱/۱۶
ای ذوق نفس کشیدن من تو کجایی..؟
ا
نبودی و نشنیدی؛ دلم به گریه نشسته…
میان خاطره هایت…
چه کرده ای که پس از تو،
به هر کجا که تو بودی
غمی نشسته به جایت؟!
برشی از ترانه

آمدنت
قصه ی هواپیمای ربوده شده بود
در آسمان ابری خاطره ها
هرگز به مقصد نمی رسید
حتی با اسکورت چشم به راهی ام...
....
...فیروزه سمیعی

نبودنت دلیل بر...
ز یاد بردنت نیست...
من به پایان نبود تـــــو...
در این قصه شکایت دارم...
دلم بی آن سیه چشمان مستت...
مثال تن بدون جان میماند...
من چشم ندارم که ببینم...
چشم یارم به چشم دگری گرم شود...
هر شب مرا خیال تو...
آید به مهمانی من...
مرا دیوانه میدانست...
نمیدانست نگاهش کرده دیوانه دلم را...
ای بی خبر از حال منِ مست کجایی...
من یاد تو هستم تو مرا یاد نداری...
باز امشب منم و فکر سیه چشمانت...
و همان حسرت تکرار نبودن هایت...
این نبودن های تو بدجور طولانی شده...
چشم خیس من دگر طاقت ندارد درویت...
چه بی رحمانه دلتنگ شده، این دل دیوانه.
زندگی سخته،
ولی نه سخت تر از نبودنت.
کاش میشد به نبودن های پر تکرار تو عادت کرد.
چشم انتظارم.
روزگار تلخ بی تو بودن به سر شود.
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.
آوار ه یعنی :من.....
که در کوچه پس کوچه های خاطراتم دنبال تو میگردم.
نه خیال ماندنم هست. نه خیال رفتنم هست.
نه خیال زنده بودن. نه خیال
مردنم هست. نه خیال باش و بودى نه خیال رفت و میرى.
تورو جان هرکه دارى
تو بیا و خوش تر. ام کن.
هر لحظه نبود تو مرا، پیر ترم کرد.
مرا دریاب، گاهی در میان خاطراتت.
من به آینده ی بی تو، اندکی بد بینم.
دلیل این همه دردهای تکراری، سیه چشمان توست.
قسمت این بود،
نشود قسمت ما، ما بشویم.
از تو فقط یه خاطره مونده به جا.
چشم تو و چشم تو و چشم تو.
بغض مرا شکست، خاطراتت.
نبودنت را به دوش کشیدم، چقدر سنگین بود.
کاش چشمانت،
همان غریبه ی همیشگی میماند و به دل نمی نشست.
چه کنم، گر نتوانم فراموش کنم چشم تو را.
کاش پایان این همه نبودن ها.
بودن اجباری بود در بغلم.
انگار نبودنت تمامی ندارد.
خسته نشده ای از این همه نبودن.
گاهی قلبم به اندازه ی نبودنت درد میکند.
جای خالیت را، با خاطراتت پر کرده ام.
دلیل مرگ دل، افتادن از چشم سیاهت بود.
نگران من نباش.
چیزی جز دلتنگی تو مرا از پا نخواهد انداخت.
عجب رنج عجیب و درد ناکیست، دوریت...
در دلم هستی و انگار از این بودن خود بی خبری.
کجایی آرزوی هر شب من،
در کنج خیال چه کسی باز نشستی.
همه مرا به خدا سپرده اند و رفته اند،
جز دلتنگی تــــــــــــــو...
چه دردهایی که در نبودنت، به جان خریدم.
خودش که نیست،
ولی غمش یار من است تا به ابد.
با خیالت، زندگی ها کرده ام.
درد میکند،
جای نبودنت در آغوش خیالم.
به تاوان کدامین گناه،
در سیه چشمان تو گم شد دلم.
آرزو بودی،
محال شدی،
و الان خاطره ای بیش نیستی.
چقدر درد عظیم ایست. آرزوی کسی خاطره شدن.
اینکه زندگیم رو تلخ کرده نبودنت نیست،
بودنت در خاطراتمه.
این عجب نیست که بر دار کِشَد مژگانت
غم بی تاب پر از گریه چشمان مرا
درد دلتنگی دل را،
فقط چشم تو باشد دوا.
آن دل که شکست ، دور باید انداخت
من بی تـو همـان دلم ، خـــدا میداند
غیر تو کیست،
که ویران بکند قلب مرا با نگهش.
بمان، مگذار که با فکر خیال تو و چشمات.
دلتنگ ترین آدم دنیا شوم امشب.
خطِ پیشانی من.
از غم بی تو بودن است.
چقدر دردناک است.
زندگی با هجوم خاطرات کسی که باید باشد و نیست.
هم دارمت، هم ندارمت.
در خاطراتم دارمت، در کنارم ندارمت.
شاید تو همان دار و ندار منی. شاید
باران میبارد
یادت قطرهقطره
بر پنجرهی قلبم میچکد
در کوچههای خیس خاطره
صدایت میزنم
اما صدایم
لابلای آواز باران
گم میشود...
مگر به وقت مردنم.
بپره فکر چشمات از سرم
رفت بی آنکه بداند.
چشمانش در دلم جا مانده.
شوق دیدار تو...
تا این زمان خسته و پژمرده ولی زنده نگه ام داشته.
پنهان شده در سینه ی من درد عجیبی.
جز چشم سیاه تو مرا نیز نباشد طبیبی.
کاش میشد...
تپش قلب من و چشم سیاه تو،
به هم ربط نداشت.
به شوق دیدن رویت سر راه تو بنشینم.
ولی این شوق پر تکرار بی وصلت چه بی حاصل چه بی حاصل.
مدگل توی آهنگش میگه :
(( عشق
بار داره
گریه کن جای اشکاتو میبوسم ))
دلبر کجایی که از بار عشق گریانمو کسی بر جای اشکانم بوسه نمیزند تا آرام بگیرم : )

هیچ بار سنگینی ،به حمل دلی که از درد سنگین شده سخت نیست،،
به دوش کشیدن دل پر درد سخت است..
دست یاری دراز کردیم
سیلی قضاوت زدن
به سویدایِ دلم؛ لشکَرِ عقل آمد و بَس
دلِ ویران شده را؛
حاجتِ دلدار کجا؟
قلب خود گم کرده ام در لابه لای چشم تو.
هر چه میگردم نمیدانم کجا افتاده است.
به کام دل نمی گردد جهانم،
اگر در روزگارم تو نباشی.
اشک آمد ورسوا کرد این بغض غریب را
غریب بمانی ای چشم از بس
این دل را رسوا می کنی…
بهار باشـב و باراט
تو نباشے
بهار بـہ چـہ کار ایـב..
دلتنگ هوایی هستم ک در آن نفس میکشی
و
دلتنگ نفسی هستم که ارامش جان است
نشد تو در کنارم باشی و گُلی روی سینه ام و شد تو بالای سرم باشی و گلوله ای در سینه ام ؛ امان از دردی که مرا به جَنگ فرستاد.
من کُشته خاطر توام نه خاک وطن...

من چه میدانستم درمان دردت شوم
زخم دردهایم ، میشوی ..
من
هم صدا با
امواج سرکش احساس
روح ناآرام خود را
به ساحلِ آرامِ عبادت می سپارم
و از نسیم روح افزای اقیانوس عشق
سرزندگی و امّید را
به ژرفای نبضِ جانم
هدیه می نمایم...
بی تو با تک تک این ثانیه ها درگیرم
خبرت را همه از آینه ها می گیرم
گرچه می دانم نمی آیی ولی چشم انتظار
در خیالت گاه گاهی پادشاهی می کنم