در حصار چشم ها اینجا به دام افتاده ام
مرغ دست آموز وار ناکام و رام افتاده ام
گذر از تو ممکن است خوب میدانم
مثل شیری بند آهو رام و خام افتاده ام
حسرت آزادی شیر جنگل می خورم
او سلطانی میکند حسرت به کام افتاده ام
می بینم این عشق در مسیر نابودیست
در پی عشق انتحاری در انهدام افتاده ام
لعنتی خسته ام از حال بدم زخم نزن
بی تو محکوم به ابد در خود به دام افتاده ام
ZibaMatn.IR