چیزی به او گفتم خندید و بین خ...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چیزی به او گفتم، خندید و بین خنده هایش گفت: «دیوونه!» و باز خندید، می خواستم بگویم خب مگر می شود فرد عاقل، صدای خنده های تو را بشنود و از سر ذوق دیوانه نشود؟
ولی سکوت کردم؛ دیوانگی را ترجیح دادم به قطع کردن ریتم خنده های شیرینش، و من دیوانه شدم، دیوانه ی او.

ZibaMatn.IR
ارسال متن