چیزی به او گفتم، خندید و بین خنده هایش گفت: «دیوونه!» و باز خندید، می خواستم بگویم خب مگر می شود فرد عاقل، صدای خنده های تو را بشنود و از سر ذوق دیوانه نشود؟
ولی سکوت کردم؛ دیوانگی را ترجیح دادم به قطع کردن ریتم خنده های شیرینش، و من دیوانه شدم، دیوانه ی او.
ZibaMatn.IR