زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

به یه جایی رسیدیم که وقتی تلفن زنگ میزنه
تن هممون میلرزه که مبادا خبر فوت یا بیماریِ کسی رو بخوان بدن
جرئت نداریم تلوزیونو روشن کنیم که یوقت نگن یه بلای جدیدِ دیگه داره سرمون میاد
قبلنا وقتی دلم میگرفت میرفتم قدم میزدم
اما الان به سرِ کوچه نرسیده از بس پارچه مشکی و اعلامیه فوت میبینم پشیمون میشم بر میگردم خونه

کل دنیا سیاه شده ،
بیاید دیگه ما برای هم سیاه ترش نکنیم
دست به دست هم بدیمو هرکدوممون برای هم نور باشیم
بیاید با حرفای بد دل همو نشکنیم
بهم اخم نکنیم ،
تا جایی که میتونیم همو بخندونیم حال همو خوب کنیم حتی شده با یه جمله ی محبت آمیز  مثلِ
چقد وقتی میخندی قشنگ تر میشی
همون موقع که داری حال خوب منتقل میکنی
قلبت بهت لبخند میزنه و پر از نور و روشنایی میشه
شاید اینجوری بشه این جهانو تحمل کرد
شاید با عشق بشه زندگی رو ادامه دادو از این سیاهی خلاصش کرد...


سحر غزانی
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن