متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
متن سحر غزانی
زیبا متن : مرجع متن های زیبا
جملات سحر غزانی
جمله سحر غزانی
کاش دکمه دوم پیراهنش بودم
همان قدر به قلبش نزدیک.. .
.
.
.
.
.
.
.سحر غزانی...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن سحرغزانی
متن پیراهن
متن عشق
متن عاشقانه
در یکی از نامه هایش نوشته بود :
دوست داشتن را از خدا یاد بگیر
هوا که سرد میشود
پیراهنی از جنس خورشید
برای زمینش می بافد
سحر غزانی...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن عشق
متن خورشید
متن دوست داشتن
متن خدا
برای در آغوش کشیدنت
شهر را به تن کردم
در کدام خانه ی پیراهنم نفس میکشی؟!
سحر غزانی...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن پیراهن
متن آغوش
متن کپشن عاشقانه
کجا رفتی
این بار از کدام کوچه سراغِ قدم هایت را بگیرم؟
سحر غزانی...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن عاشقانه
متن کجایی
سندرمِ زبونِ بی قرار
من یه رفیق ِ نویسنده دارم که عاشقانه های خیلی قشنگی مینویسه
دیروز که پست گذاشته بود زیرِ پستش نوشته بود
بخدا به پیر به پیغمبر این نوشته ها بی مخاطبه و من عاشق نشدم😐
خب عزیز من چرا باید بیای اصلا برای هر کسی توضیح بدی که این شعر من برای مخاطب خاصی هست یا نه
به کسی چه ربطی داره🤷♀️
تو هم آدمی ، منم آدمم ، اونا هم آدمن
یک آدم هم امکان داره عاشق بشه
دلتنگ بشه
شکست بخوره
حالش بد باشه
گریه کنه
انتظار بکشه...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن دلنوشته خاص
چشم هایمان را با عشق های دروغیشان کور میکنند و
گوش هایمان را کر!
این آدم ها به تازگی عادت کرده اند ،برای پنهان کردن عیب هایشان عاشقمان میکنند......
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن عشق دروغی
متن دلنوشته
بیشتر دوست میداشتم آدمی باشم با شرایطی استثنایی
آنقدر استثنایی که بتوانم در ماه زندگی کنم
و مردم هر از گاهی مرا با تلسکوپ ببیند و من هم برایشان دست تکان دهم
فکر میکنی از آن فاصله غمِ دلتنگیِ من برای تورا میتوانند از چشم هایم بخوانند؟!
اگر اینجا بودی جواب میدادی چرا که نه
چون چشم هارا باور داشتی و معتقد بودی دریچه های روح انسان ها هستند
و هیچ چیز را کتمان نمیکنند
همیشه همین بودی بحث اصلی را فراموش میکردی
من اصلا با چشم ها کاری نداشتم و ...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن ماه
متن فضایی
متن دلتنگی
متن تلسکوپ
در دلم چنان اندوه انبوه شده است
که اگر آنها را روی هم بگذارم
کوهی میشود بلند
و شاید افسردگی،
تنها کسی باشد که بتواند این قله را فتح کند...
سحرغزانی...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن دوری
متن عشق
متن سحرغزانی
متن افسردگی
به یه جایی رسیدیم که وقتی تلفن زنگ میزنه
تن هممون میلرزه که مبادا خبر فوت یا بیماریِ کسی رو بخوان بدن
جرئت نداریم تلوزیونو روشن کنیم که یوقت نگن یه بلای جدیدِ دیگه داره سرمون میاد
قبلنا وقتی دلم میگرفت میرفتم قدم میزدم
اما الان به سرِ کوچه نرسیده از بس پارچه مشکی و اعلامیه فوت میبینم پشیمون میشم بر میگردم خونه
کل دنیا سیاه شده ،
بیاید دیگه ما برای هم سیاه ترش نکنیم
دست به دست هم بدیمو هرکدوممون برای هم نور باشیم
بیاید با حرفای بد دل ...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن کرونا
متن کویید۱۹
متن سحرغزانی
ما ساعت ها باهم حرف میزدیم
بی آنکه صدای همدیگر را بشنویم
و هر بار \ فاصله \ از این قدرتِ ما تعجب میکرد...
سحر غزانی...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن دوری
متن جدایی
متن تنهایی
متن فاصله
متن سحرغزانی
سرت را بر جایی از تنم بگذار
که قبلِ رفتنِ تو
در آن قلبی بود به وسعتِ دریا
سرت را بگذار تا بشنوی
این حفره ی خالی با دیدنِ تو
هنوز هم میتپد......
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن دلتنگی
متن سحرغزانی
متن عشق
متن عاشق
متن دریا
از رستورانِ آسمان سالادِ ستاره سفارش دادم برای تاریکی هایم...
پرنده ای با لباس آبی آوازِ پرواز مینوازد
وکبوترانِ کور با حسرت کُر میخوانند
ماهِ عبوس مدام با خورشید تماس میگیرد که چرا دیر کرده است!
میدانی...
زمان هایی که نیستی شب در آسمان قد میکشد و نور در ترافیکِ خوشبختیِ آقا زاده ها گیر میکند
سعدیِ درونم صدایش در آمد و آروم اشک های دلم را پاک کرد
و نجوا کنان گفت:
من دانم و دردمندِ بیدار
آهنگ شب دراز دیجور...
سعدی...!
همیشه ح...
متن سحر غزانی
ارسال شده توسط
صفحه اینستای من: sahar.ghazani
متن سحرغزانی
متن دلتنگی
متن عشق
متن عاشقانه
متن سعدی
متن شعر