مرا درکوره سوزانده و خود را کردی نقاشی
بسوزان می شوم این بار برایت آجر وکاشی
مرا دستت بگیری و بسازی یک نگارستان
بیاویزی تو عکس خود به من با طرح نقاشی
لبت را طرح مریم ده ولی چشمت تب نرگس
در تصویرت نمایان کن که در یک صبح بشّاشی
به وقت طرح لب هایش بچسبد دست من دست
ببارد گل رخ عکست وقتی که رنگ می پاشی
خود حیران شوی بر آن همه نقش و نگار خود
چگونه دامن او را دو دستم کرده گل پاشی
خدایم کرد ه نقاشی ، تو را که عشق من باشی
که نازت می سوزاند هر آن دم که شوم ناشی
ZibaMatn.IR