رفتی؟ تو هم؟ رسمِ معرفت!؟ نمکِ محبت!؟ چه شد آقا!؟
اُخوت؟ صداقت؟ شوق رقاص بی همراهی حاضرین،
می شود روضه ی مصیبت! ماندم! ماندند!؟
قدمِ اول نالوطی بودن را آن ها برداشتند، برنداشتند!؟
بودید که! ندیدید!؟ به قلبم! به پینه های بغضش!
پشت نکردم و پشت کردند! رها نکردم و رها کردند!
زِکی به باد! از سایه ام ترسیدم! که مبادا از این ها یادبگیرد و
دشنه به دست شود!
رفتم چون؛ ریشه ی ماندنم خشک شده بود در مرام شان...
حقیقت را دریاب بزرگوارم! هرچند به رسم ابدیت،
زبانش تلخ است و بد می کشد! لباس دلخواه هم تنش نکن!
الرحم الراحمین هم به وقتش شدید العقاب می شود...
نامردم ها | سیامک عشقعلی
ZibaMatn.IR
ارسال شده توسط
