100 متن کوتاه احساسات عاشقانه ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره احساسات عاشقانه
100 متن کوتاه احساسات عاشقانه ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن احساسات عاشقانه برای اینستاگرام و بیو واتساپ
جز یاد تو ای دوست کسی خاطر ما نیست
تا پاک کند تلخترین خاطره ها را
✍ گوشِ عطش
کانال تلگرام: @bzahakimi
در گوشِ عطش، باز بخوان نغمهی راز
با رقصِ نفَس، حسّ مرا باز، بساز
وقتی که تبِ عاطفهاَت، شورش یافت
با سازِ صفا، شورِ محبّت بِنَواز
بارالها! آسمانی تر از دل آسمانی ام سراغ ندارم که پر است از ابرهای دلتنگی یار، که گر ندا آید می پذیرد جان دهم برای دیدار...
۱۴۰۳/۱۱/۱۶
کاش این جمله کمی قلب تو را نرم کند...
که بدانی که به جز تو مرا نیست دگر همنفسی...
لبخند زدی و مو پریشان کردی...
دیوانه که بودم، دیوانه تر کردی...
شانه میخواد چکار، آن پریشان موی تو...
تا دو دست عاشق من هست، شانه میخواهی چکار...
تو چه دانی که حال دل من...
بی تو چقدر بارانیست...
دل دیووانه پسندم...
کرده ارزو امشب...
دو سه بوسه از لبانت...
هر بار که خندیدی...
دیوانه ترم شد دل...
امشب که میان چشم من بارانیست...
آیا نم باران زده بر خاطر تو...
یک شهر شده آشوب و دل ما شده ویران...
از دست دو چشمون سیاهت...
با تو تمام شاعرانه ها را خواهم نوشت
خواهم سرود زندگی را
خواهم رقصید آزادی را
محبوب من
فقط تو بمانی
از پس همه چیز بر خواهم آمد💕
چه بی رحمانه دلتنگ شده، این دل دیوانه.
کلمه...
کلمه...
کلمه...
گاهی شعر نمی آید
بگذار سیر ببینمت...
رو به انتهاست این قصه سرد و سفید
بیا و باز کن ، قفل زمستان دلگیر را،
که سالهاست خاطرات مان در کوچه های
دلتنگی گم شده است.
نوروز خجسته بر شما فرخنده باد.
چشمان سیاه تو دیوانه کننده است،
حال منو دریاب مگر بدتر از این هست.
چشمان تو بهترین بهانه است.
تا چشم بپوشم ز چشم دگری.
امین غلامی (شاعر کوچک)
نگران دست هایت هستم
که بعد از،
از دست دادن من ، به که ، دست خواهد داد.
به چه مشغول کنم دیده و دل را.
که فراموش کند ناز دو چشمان سیاهت.
تمام شب خیالت را..
در آغوش خودم دارم
جمعه ها
آنقدر که می گویند
غم انگیز نیست!
من دلیلِ خنده را
در چشم هایت دیده ام!
بعد تو
فرو ریختم در خویش ،
آه
قد کشید
در حُرم دلتنگی غروب...
نگاه کردی و قلبم، میان چشم تو گم شد.
بهترین دزدی❤️
دزدی بوسه عجب دزدی پر منفعتی ست
که اگر بازستانند دو چندان گردد
هر چه میخواهی بکن، اما تو نشکن دل ما.
به آغوش خودم یک تو بدهکارم، همین و بس.
من به آینده ی بی تو، اندکی بد بینم.
شاید با تو به پایان برسد، این همه دلتنگی من.
پیوسته بارانیست چشمم، در نبود تو.
دوست دارم،
بسرایم برایت:
عاشقانههایی،
ساخته از پرند احساس؛
پرداخته با پرنیان نیاز!
در صبحِ پُرشورِ صفا، هردم
شد باورم با عشق، لبریزت
فنجانِ احساسم، پُر از قهوهست
از مهرِ چشمانِ دلانگیزت
نیاز به گفتن نیست.
وقتی عشقت از چشمانم سرازیر شده.
سنجاق کردم چشمانت را، بر سر دفتر تمام شعرهایم.
تنهایی سزاوار کسی که عاشق هست، نیست.
هر کسی لایق دردیست،
مرا لایق تو ساخته اند.
شب و تنهایی و یادت.
آغاز غمیست بر دل ما.
بغضِ دَم کرده یِ اَبرَم
ناشَکیب از تَبِ صَبرَم
شده تقدیرِ من این که؛
بشوم همدمِ جَبرَم
نیازم به تو
نه از سرِ تنهاییست
نه بهانهای برای شعر
چیزیست
میانِ نبضِ کندِ غروب
و صدای نامت
که بیدلیل
در ذهنم تکرار می شود
برای دیوانگی، فقط یک بوسه ات کافیست
صرفاً جهت اطلاع : قشنگترین جرم دنیا، دزدیدن دل تو بود که البته من افتخارشو دارم !
تو خورشید منی که با اولین پرتو، سایههای دلشورههام رو میفرستی کنار. هر صبح، وقتی چشمامو باز میکنم، فقط به تو فکر می کنم .
" صبح بخیر عشق قشنگم "
آه از روزی
که قلبم
در میان
چشم تو
افتاد گیر.
بی تــــــــو.
دلگیرترین شبها سهم من است.
این عجب نیست که بر دار کِشَد مژگانت
غم بی تاب پر از گریه چشمان مرا
در دلم غم کده ای ساخته آن چشم سیاهت،
که تماشا دارد.
نداشتنت
بدجور
هوای
دلم را
بهم ریخته و
طوفانی کرده.
آن دل که شکست ، دور باید انداخت
من بی تـو همـان دلم ، خـــدا میداند
مشتاق دیدنت هستم.
آن زمان که دلم سخت بهانه ات را می گیرد.
آنکه پریشان میکند حال مرا با یک نگاه، تویی.
بـہ کدامین جرم...؟
در چشمان تو حبس شد دلم.
در حصار تمام دلتنگی ها
تو را با تمام وجود
نفس می کشم
ای کاش به ضربانی که
هر لحظه به عشق تو می تپید
ایمان می آوردی
و دوستت دارم های مرا
بر تنت می کردی
که تنها به آغوش
تو می آید
منم و یک دنیا پر از تنهایی پر از دلتنگی.
آغوش تو خانـہ ے من است
سـ؋ـت בر آغوش بگیر تا خانه ام در اوج عشق گرم شود..