الهام نادر آن الهام نادری ک...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

الهام نادر

آن الهام نادری که چنان وحی به من شد زِ

پسِ سبزه چشمان چو ماهت.

به زمانی که به بیعت نشستم، و به زحمت گذشتم

من از آن بودن بی تو.

به خدا کشت مرا:

غم آن بوسه که پاییز نچیدم زلبت،

و چه دل تنگ شده است.

تهی از رنگ که نه،بلکه بیرنگ شده است.

از برای تو ای پاک ترین حادثه از نوع بشر.

و من اینک زخدا،نفسی یا که نه

چون تو کسی می خواهم.

پس دگر باز به پرواز درآی و در آغوش بگیرم، که بمیرم

ز هوس بازی با تو ،

و دگر بار ببینم،

من آن سبزی چشمان چوماهت.

به آغوش دوچشمم.

ZibaMatn.IR
ارسال متن