👌نوحه سینه زنی شهادت
حضرت ابوالفضل العباس(ع)
عباسِِ من برادرم برخیز تو ای جانم
ای جانِ جانانم
بنگر دگر رفته توان از من تو ای ماهم
ای ماهِ تابانم
برخیز نگه کن دشمنان خندان به لب هستند
بنگرچه سرمستند
برخیز که توهستی امیدِ این دلِ زارم
ای یار و غمخوارم
برخیز زنان و کودکان بر تو امید بستند
درخیمه بنشستند
برخیز که مَشکت پاره شد ازتیرِ عُدوانم
ای نورِچشمانم
توساقی این کودکان واین زنان هستی
ما را توان هستی
بارفتنت پُشتم شکست ای راحت جانم
سقایِ طفلانم
چشمِ پرازخونِ تورا وا کُن حسین آمد
نورِ دوعِین آمد
آن قدِ رَعنایت چه شد ای توعلمدارم
ای یاور و یارم
دیگر چگونه من رَوَم تاسمتِ این خیمه
روسویِ رقیه
دیگر ندارم من جوابی بهرِطفلانم
نزدِ عزیزانم
دستِ علمدارِ مرا ازکینه بُبریدند
برتوچه خندیدند
دیگرندارم من امیدی ای علمدارم
بنگرچه بی تابم
شعراز:حسین صالحی
ZibaMatn.IR